خوب یا خدا ؟
اگر لازم باشد که ما بین خوب و خدا انتخاب کنیم شما کدام را انتخاب میکنید ؟
البته حتما شما فوری جواب میدهید که خدا خوب است و تفاوتی بین آن دو نیست. درست ؟
این واقعیت درست است اگر شما اجازه دهید که خدا بروز دهنده خوبی باشد نه عقل شما. خوبی که انسان میگزیند نسبی میباشد و همیشه بهترین نیست. فرقی بین خوب و بهتر میباشد که انسان اکثرا قادر به تشخیص آن نمیباشد. بدین دلیل گاهی ما بهترین را فدای خوبی میکنیم.
سلیمان نبی در کتاب خود چنین نوشته:
"راهی هست كه در نظر انسان راست است، اما عاقبت آن راه، موت میباشد."
"همه راههای انسان در نظر خودش پاك است، اما خداوند روحها را ثابت میسازد."
برای مثال بنگرید به اولین داستان کتاب مقدس که داستان گناه آدم و حوا میباشد.
خداوند تمام چیزهای نیکو را در اختیار ایشان گذاشت ولی حکمت خداوند این بود که اطاعت از او از تمام نیکوییها بهتر است و بدین دلیل درخت معرفت نیک و بد را نیز در وسط باغ نهاد تا به انسان حق انتخاب را بدهد و به آنها گفت که اگر بهترین را که اطاعت از من است انتخاب کنید شما دایما در نیکویی ساکن خواهید بود و اگر بی اطاعتی را انتخاب کنید موت را خواهید یافت.
این نظر خدا بود ولی حوا به شیطان گوش داد و نظر او این شد که:
"و چون زن دید كه آن درخت برای خوراك نیكوست و بنظر خوشنما و درختی دلپذیر و دانشافزا، پس از میوهاش گرفته، بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد."
آنها خواست خدا را نادیده گرفتند و چیزی را که بنظر خودشان خوب آمد جانشین چیز بهتر کردند.
خوبی امروزه حکمت خواست الهی را نادیده گرفت و مرگ را وارث شد.
انسان دروغ مصلحتی را انتخاب میکند چون بنظر او بدین طور از خودش حفاظت میکند هرچند خداوند گفته که دروغ نگو.
دکتر سی اس لوییس روان شناس معروف چنین میگوید:
" وفتی کودک بودم امنیت دنیوی را انتخاب میکردم ولی وقتی پیر شدم مصیبت را چون خود را تسلیم حکمت خدا کردم.
اکثر آنهایی که عاشق شده اند مزه مصیبت را چشیده اند. پس چه بگوییم عاشق نشویم چون ما را به مصیبت میکشاند ؟ حاشا چون لذت عشق درد مصیبت را کوچک میکند.
همچنین رابطه با عیسی مسیح خواهد بود. عشق به عیسی مسیح شراکت با مصیبت او را خواهد آورد ولی لذت حیات ابدی که همراه این عشق میاید برداشت صلیب مصیبت برای او را کوچک و قابل تحمل میکند. چنانکه پولس رسول فرمود:
" امّا آنچه مرا سود میبود، آن را بهخاطر مسیح زیان دانستم. بلکه همهچیز را نیز بهسبب فضیلت معرفت خداوند خود مسیح عیسی زیان میدانم که بخاطر او همهچیز را زیان کردم و فضله شمردم تا مسیح را دریابم. و در وی یافت شوم نه با عدالتِ خود که از شریعت است، بلکه با آن که بهوسیلهٔ ایمان مسیح میشود، یعنی عدالتی که از خدا بر ایمان است. و تا او را و قوّت قیامت وی را و شراکت در رنجهای وی را بشناسم و با موت او مشابه گردم. مگر به هر وجه به قیامتِ از مردگان برسم."
" با مسیح مصلوب شدهام ولی زندگی میکنم لیکن نه من بعد از این، بلکه مسیح در من زندگی میکند. و زندگانی که الحال در جسم میکنم، به ایمانِ بر پسر خدا میکنم که مرا محبّت نمود و خود را برای من داد."
این اطاعت از عیسی مسیح خداوند میباشد که خود فرمود:
"اگر کسی خواهد متابعت من کند، باید خود را انکار کرده و صلیب خود را برداشته، از عقب من آید.
زیراهر کس بخواهد جان خود را برهاند، آن را هلاک سازد؛ امّا هر که جان خود را بخاطر من هلاک کند، آن را دریابد. زیرا شخص را چه سود دارد که تمام دنیا را ببرد و جان خود را ببازد؟ یا اینکه آدمی چه چیز را فدای جان خود خواهد ساخت؟"
" دل شما مضطرب نشود! به خدا ایمان آورید به من نیز ایمان آورید. در خانهٔ پدر من منزل بسیار است والاّ به شما میگفتم. میروم تا برای شما مکانی حاضر کنم، و اگر بروم و از برای شما مکانی حاضر کنم، بازمیآیم و شما را برداشته با خود خواهم برد تا جایی که من میباشم شما نیز باشید."
اجازه ندهید که همانند حوا شما نیز لذات و امنیت دنیوی را جانشین اطاعت از فرمان خداوند کنید. استدلال انسانی خود را جانشین حکمت الهی نکنید و نگذارید بهترین ابدی فدای خوب موقتی شود. بگذار که خداوند حاکم زندگی شما باشد و این فقط بوسیله تسلیم زندگی به عیسی مسیح مقدور است. چون او فرمود:
"من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس نزد پدر جز بهوسیلهٔ من نمیآید."
و این راه آسان است, راست است, ولی باریک است.
" اگر به زبان خود عیسی خداوند را اعتراف کنی و در دل خود ایمان آوری که خدا او را از مردگان برخیزانید، نجات خواهی یافت. چونکه به دل ایمان آورده میشود برای عدالت و به زبان اعتراف میشود بجهت نجات. و کتاب میگوید هر که به او ایمان آورد خجل نخواهد شد.
لطفا بعد از خواندن مقاله سوالها و نظریه های خود را به ما ارسال دارید تا بدانیم که منظور اصلی مقاله به درستی اظهار شده است. ما سعی خواهیم کرد تا به سوالهای شما در اسرع وقت پاسخ دهیم.